مجتمع آموزش عالی گناباد ، oazad62@yahoo.com
چکیده: (4607 مشاهده)
استعارهها به عنوان یکی از پرکاربردترین گونههای زبانی و بهواسطه معنای انتزاعیشان، حوزه پژوهشی مناسبی برای بررسی عملکرد بیمارانی که از نقصان قابلیت شناختی رنج میبرند تلقی میگردد. هدف از کنکاش حاضر، با هدف بررسی فرایند درک استعارههای نو و مرده در بیماران آلزایمر فارسیزبان و بررسی نقش نظام شناختیاجرایی در فرایند مزبور انجام یافته است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از 5 بیمار آلزایمر فارسیزبان و ده نفر سالمند سالم در گستره سنی و تحصیلات مشابه با این بیماران به عنوان گروه گواه بود. جهت سنجش قابلیت شناختی اجرایی بیماران از آزمونهای استروپ رنگ و ترسیم ساعت و برای بررسی توانایی آنها در درک استعاره از آزمونهای گزینش اجباری و توضیح شفاهی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بیماران آلزایمر در آزمون درک استعارهها و بهویژه استعارههای نو عملکرد ضعیفی از خود بروز دادند. عملکرد این بیماران در درک استعاره، با عملکرد آنها در آزمونهای استروپ رنگ و ترسیم ساعت مرتبط بود هر چند این همبستگی در مورد استعارههای نو به شکل بارزتری مشاهده شد. ارتباط بین فرایند درک استعاره و قابلیت دیداری ادراکی بیماران از یکسو نشان داد که نقصان نظامشناختیاجرایی در عملکرد ضعیف بیماران در درک استعاره نقش دارد و از سویی دیگر نشان دهنده نقش برجسته قشر پیشپیشانی مغز در درک استعاره میباشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1398/11/8 | پذیرش: 1399/3/8 | انتشار: 1399/3/8