مرکز تحقیقات علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران ، sahhafms4022@mums.ac.ir
چکیده: (181 مشاهده)
حل مسئله یک فرآیند شناختی هدفمحور است که شامل ارزیابی مشکل و ایجاد راهحلها جهت دستیابی به نتایج مطلوب میشود. این مهارت تحت تأثیر تنظیم زمانمندی بهینه و خودکنترلی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای زمان کل، زمان تأخیر، درجۀ دشواری، زمان واکنش و خودکنترلی در تعامل سرعت-دقت بود.
نمونه پژوهش حاضر شامل ۵۴ دانشآموز دختر ۱۰ تا ۱۱ ساله بدون سابقه بیماری بود که بهصورت در دسترس از مدارس غیرانتفاعی مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ انتخاب شدند. از تکلیف برج لندن برای ارزیابی متغیرهای دقت عملکرد در حل مسئله، زمان تاخیر، زمان کل، درجۀ سختی و از تکلیف فلنکر برای متغیرهای خودکنترلی و زمان واکنش استفاده شد. به منظور پیشبینی متغیرهای مذکور در دقت عملکرد حل مسئله، دادهها از طریق تحلیلهای آماری رگرسیون چندگانه و تحلیل میانجی در SPSS-26 بررسی شدند.
یافتهها نشان دادند که متغیرهای زمان کل (769/0- = β)، زمان تاخیر (574/0 = β)، درجه دشواری (388/0= β) و زمان واکنش (160/0- = β) به طور معناداری عملکرد حل مسئله را پیشبینی میکنند. به این صورت که افزایش زمان کل برای حل مسئله منجر به کاهش دقت شد، در حالی که افزایش زمان تأخیر در آغاز حل مسئله باعث افزایش دقت گردید. اگرچه نقش تعدیلکنندگی خودکنترلی در رابطه بین زمان تاخیر و زمان کل با دقت معنادار نبود (05/0p>)، اما رگرسیون گام به گام حاکی از پیش بینی معنادار متغیر خودکنترلی در دقت عملکرد بود (157/0 = β).
بنابراین زمانبندی نقش مهمی در دقت عملکرد دارد. به طوری که صرف زمان کافی برای پردازش شناختی قبل از پاسخدهی میتواند عملکرد را بهبود بخشد و طولانی شدن فرآیند حل مسئله، به جهت افزایش بار شناختی یا استراتژیهای ناکارآمد، میتواند دقت را کاهش دهد. اگرچه نقش درجۀ دشواری و ماهیت تکلیف در این رابطه مهم است. عدم اثر معنادار تعدیلی خودکنترلی بر تنظیم این رابطه میتواند به ارتباط گستردۀ این متغیر با دیگر ابعاد شناختی شرکت کنندگان مرتبط باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
روانشناسی شناختی دریافت: 1403/8/30 | پذیرش: 1405/1/1